طـــوفـــانــی ام مـی کــنـی
بـــا چـشمـهـایـی کـه
آرام تـــر از آرامـش اســت !!
آدم گاهی چه گرم می شود
به یک ” هستـــــــــــــــــــــم ”
به یک ” نتــــــــــــــــــــــــرس ” ،
به یک ” نـــــــــــــــــــــــوازش ” !
به یک ” آغـــــــــــــــــــــــوش” …
جهنمی به پا میکند دلم
وقتی شعری بیاید
و تو
میان آن نباشی ...
در زندگی
جوری باش
که عمری با تو بودن، یک لحظه ؛
و لحظه ای بی تو بودن،
یک عمر باشد .
آموخته ام كه گاهی تمام چیزهایی كه یك نفر می خواهد
فقط دستی است برای گرفتن دست او ،
وقلبی است برای فهمیدن وی .
آموخته ام تنها كسی كه مرا در زندگی شاد
می كند كسی است كه به من می گوید :
تومرا شاد كردی
دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند ...
هر وقت به مهربانی های تو فکر میکنم ،
با خودم می اندیشم
که چگونه ممکن است
فرشته ای در چنین ارتفاع پایینی پرواز کند !!!!!!!!!
تا آسمان خیال تو چقدر راه است؟
دوبال برایم کافیست؟
میخواهم به هوای تو ،
در هوای تو اوج بگیرم
منتظرم می مانی ؟!؟!
ارزوهایت بلند بود،
دست های من کوتاه؛
تو نردبان خواسته بودی، من صندلی بودم؛
با این همه،
فراموشم نکن؛
وقتی بر صندلی ات نشسته ای؛
و به ماه فکر می کنی ...
بوی مهربانی می آید
کجا ایستاده ای ...
در مسیر باد ؟!؟
پاک ترین هوای دنیا
متعلق به زمانیست
که دلمان هوای یکدیگر را میکند ...
فرهنگ لغت ها نیاز به ویرایش دارند
برای معنی دلتنگی
احتیاج به این همه کلمه نیست
دلتنگی یعنی تــــــــــــو ...
دست به سر میکنم ثانیه ها را
دلم ...
یک اتفاق ناخوانده میخواهد...
کاش آن اتفاق
" تـــــــــــــــــو " باشی ...
خوشبختی را
همین لحظه باور کن
لحظه ای که دلی به یاد توست ...
همیشه به خاطر داشته باش
که ندیدن و نبودنت
بهانه ای نیست برای
از یاد بردنت ...
هر بار که تو میخندی
تعادل این شهر به هم میخورد
اما تو بخند
زندگی را برای از نو ساختن
بهانه ای باید
پس بخند و بهانه ای باش برای زندگی ...
وقت تنهاییت
کنار پنجره بخار گرفته
یک استکان چای داغ مهمان منی ... نوش جان چای رفاقت من همیشه تازه دم است ....!!!
گفت :کدام راه نزدیک تر است ؟
گفتم : به کجا؟
گفت : به خلوتگه دوست !
گفتم : تو مگر فاصله ای میبینی بین دل و آنکس که دلت منزل اوست ؟؟؟
ما پیغام دوستیمان را با دود به هم میرسانیم
نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟!؟
من که این سو جنگلی را به آتش کشیده ام ...
وقتی اشک در چشمان توست ، میتواند آنرا تبدیل به لبخند کند
اینک که خالق هستی،
فتح قله تطهیر و عبادت را در عید فطر برما ارزانی داشت ،
شاد و خجسته باد بر شما عزت نفس و همنشینی با خدا
عید سعید فطر بر مسلمین جهان مبارک باد
التماس دعااااااااااااا
گذشت آن زمان کهنه دیدار
قطار می رود ….
تو می روی …..
تمام ایستگاه می رود …………
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ، در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام
آخرین حرف تو چیست؟
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای
خرد شدن غرورش رانشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
از چه بنویسم؟؟
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
از چه بنویسم....
خدا گوید:
التماس دعاااااااااا
در سکوت ...
می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد
می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد
و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و
تنها به حرف نگاهت گوش کنم.
تنها...
دستهایم را تا ابرها بالا برده ای
و ابرها را تا چشمهایم پایین
عشق را در کجای دلم …..
پنهان کرده ای که :
هیچ دستی به آن نمیرسد !
.: Weblog Themes By Pichak :.